زن عشق می کارد و کینه درو می کند...
دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر...
می تواند تنها یک همسر داشته باشد
و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی ....
برای ازدواجش ــ در هر سنی ـ اجازه ولی لازم است
و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی ...
در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ...
او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی ...
او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی....
او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد ....
او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ....
او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر ...
و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛
پیر می شود و میمیرد...
و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند
چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت،
زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛
گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛
سینه ای را به یاد می اورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند...
و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد...!
و این رنج است
دکتر شریعتی
زن که باشی
اگه عصبانی باشی یا داد بزنی میگویند عجب سلیطه ایست!
مرد که باشی
اگر عصبانی شوی و صدایت را بالا ببری میگویند مرد است دیگر!
ای کاش مادرانمان بر پسرانشان یاد میدادند که این مردانگی نیست
به دخترانمان یاد میدادند همیشه سکوت زنانگی نیست
...
سلام چطوری توووو؟؟؟؟
اگه میتونی بیای ونک من چارشنبه ها دوازده به بعد خالی دارم بریم ولیعصر بچرخیم
راستی ما خونمونو آوردیم تهران ها
خطاتم که هی عوض میکنی!!!
در دسترس نبودی که بت بگم اومدیم تهران
دیووونههههه
چه باحالن این شکلکااااا